یادگاری








همنفس

یک نفس با ما نشستی خانه بوی گل گرفت...

از نو شكفت نرگس چشم انتظاريم

گل كرد خار خار شب بي قراري ام

 

تا شد هزار پاره دل از نگاه تو

ديدم هزار چشم در ايينه كاري ام

 

گر من به شوق ديدنت از خويش مي روم

از خويش مي روم كه تو با خود بياري ام

 

بود و نبود من همه از دست رفته است

باري مگر تو دست برآري به ياري ام

 

كاري به كار غير ندارم كه عاقبت

مرهم نهاد نام تو بر زخم كاري ام

 

تا ساحل قرار تو چون موج بي قرار

با رود رو به سوي تو دارم كه جاري ام

 

با ناخنم به سنگ نوشتم: بيا بيا...

زان پيشتر كه پاك شود يادگاري ام

 

مرحوم،قيصر امين پور



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در سه شنبه 9 فروردين 1390برچسب:,ساعت 20:31 توسط علی ربیعی فر| نظر بدهيد




مطالب پيشين
» الهه من....
» سخنی با دوست....
» مارگارت مید پر مخاطب ترین مردم شناس امریکایی
» راهکارهای مقابله با مشکلات روانی ناشی از بیماری های مزمن
» همینجوری....
» نا پیدا..........
» اولین کنگره روانشناسی اجتماعی ایران
» سومین کنگره سراسری هنردرمانی
» چهارمین کنگره انجمن روانشناسی ایران
» سومین کنگره سراسری پژوهش های روانشناسی بالینی
» خسته تر از همیشه...
» خداوندا.....
» تفاوتهاي اس ام اس خانم ها و آقایان
» این گونه نگاه کنیم...
» چرا جادوگران را به آتش می انداختند ؟!
» می خواستند سرش را ببرند...
» نتيجه ارتباط نا مشروع....
Design By : ParsSkin.Com